تعیین علی بن ابی طالب (ع) به جانشینی پیامبر (ص)


     با تدبر در آیات و روایات مطمئن و مسلّم نقل شده از پیامبر و مطالعه تاریخ اسلام در می یابیم که خداوند، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) را به جانشینی رسول خدا (ص) برگزیده است. اسناد مربوط به این امر زیاد است که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم.

برخی از روایات به شرح زیر است:


۱.معرفی امام در مراسم دعوت خویشان:

     حدود سه سال از بعثت گذشته بود که این فرمان از جانب خداوند برای پیامبر آمد: «خویشان نزدیک خود را انذار کن(1)

برای انجام این دستور، رسول خدا (ص) چهل نفر از بزرگان بنی هاشم را دعوت کرد و درباره اسلام با آنان سخن گفت و در پایان به آنان فرمود:

کدام یک از شما مرا در این راه کمک می دهد تا برادر من، وصّی من و خلیفه من در میان شما باشد؟

     همه‌ مهمانان سکوت کردند. در میان سکوت آنان که به پیروزی و گسترش دین پیامبر امیدی نداشتند، علی بن ابی طالب (ع) که در آن زمان نوجوانی بیش نبود، برخاست و گفت:

«من یار و یاور تو خواهم بود، ای رسول خدا!»

     در خواست پیامبر (ص) سه بار مطرح شد و هر بار همه سکوت کردند و تنها علی (ع) قاطعانه اعلام آمادگی و وفاداری کرد. پس از آن، پیامبر (ص) دست ایشان را در دست گرفت، بیعت ایشان را پذیرفت و به مهمانان فرمود:

«همانا این، برادر من، وصّی من و جانشین من در میان شما خواهد بود  .«(2)

 

۲.نزول آیه ولایت:

     در یکی از روزها، نزدیک ظهر، فرشته وحی آمد و از جانب خداوند آیه ای آورد که در آن ویژگی های ولیّ و سرپرست مسلمانان مشخص شده بود. در این آیه، ابتدا خداوند و سپس پیامبر و پس از ایشان کسی به عنوان ولیّ معرفی شده بود که به خدا ایمان دارد، نماز را برپا می دارد و درحال رکوع صدقه می دهد(3).

     هنگامی که رسول خدا (ص) دریافت که چنین واقعه ای رخ داده است و کسی در رکوع صدقه داده و خداوند قصد معرفی او را دارد، با شتاب و در حالی که آیه را می خواند و مردم را از آن آگاه می کرد، به مسجد آمد و پرسید:

آیا کسی در حال رکوع صدقه داده است؟

     فقیری که انگشتری در دست داشت، به حضرت علی (ع) که در حال نماز بود، اشاره کرد و گفت:

آری، این مرد در حال رکوع، انگشتری خود را به من بخشید.

     صدای تکبیر یاران بلند شد و رسول خدا (ص) ستایش و سپاس خاون را به جا آورد.

     نزول این آیه در هنگام انجام واقعه ای که مردم ناظر آن بودند و اعلام این حقیقت از جانب رسول خدا (ص) که مصداق آیه امام علی (ع) است، برای آن بود که مردم به چشم خود ببینند و از زبان پیامبر بشنوند و امکان کتمان و مخفی کردن آن از بین برود.(4)

 

۳.نزول آیه تطهیر:

     اُمّ سَلَمه، همسر رسول خدا (ص)، می گوید: روزی ایشان در خانه استراحت می کرد که دختر بزرگوارش فاطمه زهرا (ع) وارد شد. پیامبر (ص) ایشان را به کنار خود دعوت کرد. حضرت فاطمه (ع) نزد پیامبر رفت و در کنار ایشان نسشت. پس از وی به تزتیب، حضرت علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) آمدند. رسول خدا (ص) آنان را نیز در کنار خود جای داد.

آن گاه برای آنان دعا کرد و فرمود:

«خدایا! اینان اهل بیت من اند؛ آنان را از هر پلیدی و ناپاکی حفظ کن!»

     در همین زمان فرشته وحی آمد و آیه تطهیر را قرائت کرد:

«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» (احزاب/33)؛

خدا می خواهد پلیدی را از شما دور کند و شما را چنان که باید پاک دارد.

     ام سلمه می گوید: «من هم پیش رفتم که در کنار آن ها قرار بگیرم تا از این افتخار بزرگ سهمی داشته و جزء اهل بیت باشم اما رسول خدا (ص) فرمود:

«ای ام سلمه، نه، تو همسر من هستی و عاقبت نیکویی داری اما اینان اهل بیت من اند.»

     برای این که مردم از این موضوع مطلع شوند، پیامبر مدت ها هر روز صبح، هنگام رفتن به مسجد از در خانه فاطمه (ع) می گذشت و اهل خانه را «اهل بیت» صدا می زد و آیه تطهیر را می خواند.(5)

 

۴.حدیث جابر:

     وقتی آیه ۵۹ سوره نساء نازل شد، جابر بن عبدالله انصاری به پیامبر گفت:

   یا رسول الله، ما خدا و رسول او را شناخته ایم. لازم است «اولوا الامر» را هم بشناسیم؟

     رسول خدا (ص) فرمود:

«ای جابر، آنان جانشینان من و امامان بعد از من اند. نخستین آنان علی بن ابی طالب است و سپس به ترتیب: حسن بن علی، حسین بن علی، علی بن الحسین، محمد بن علی (که در تورات به «باقر» معروف است) و تو در هنگام پیری او را خواهی دید و هر وقت او را دیدی، سلام مرا به او برسان. پس از محمد بن علی نیز به ترتیب، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و پس از ایشان فرزندش می باشد که هم نام و هم کنیه من است.

اوست که از نظر مردم پنهان می شود و غیبت او طولانی می گردد تا آنجا که فقط افرادی که ایمان راسخ دارند، بر عیده به او باقی می مانند.»(6)

 

۵.حدیث ثقلین:

     پیامبر اکرم (ص) به طور مکرر، از جمله در روزهای آخر عمر خود، می فرمود:

«إنّى تَارکٌ فِیکُم الثَقَلینِ کِتابَ اللهِ و عِترَتى أهلَ بَیتى لَن یَفتَرقَا حَتّى یَردَا عَلَىَّ الحَوضَ»

من در میان شما دو چیز گرانبها می گذارم: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم را. تا وقتی که به این دو تمسک جویید هرگز گمراه نمی شوید و این دو هیچ گاه از هم جدا نمی شوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.(7)


۶.حدیث منزلت:

     وقتی خداوند حضرت موسی (ع) را مٱمور مبارزه با فرعون کرد، آن حضرت از خداوند خواست که برادرش هارون را مشاور، پشتیبان و شریک در امر هدایت مردم قرار دهد. خداوند نیز درخواست حضرت موسی (ع) را پذیرفت. (طه/29تا35)

     پیامبر اکرم (ص) نیز بارها به حضرت علی (ع) فرمود:

«اَنْتَ مِنّی بِمَنْزلَةِ هارونَ مِنْ موسى اِلّا اَنَّهُ لانَبِیَّ بَعْدی.»

تو برای من به منزلت هارون برای موسی هستی؛ جز این که بعد از من پیامبری نیست.(8)


۷.حدیث غدیر:

     پیامبر گرامی اسلام در سال دهم هجرت عازم مکه شد تا فریضه حج را به جا آورد. این حج که در آخرین سال زندگی ایشان برگزار شد، به «حَجَّة البلاغ» و «حَجَّة الوداع» مشهور است. در این مراسم حج، حدود ۱۲۰ هزار نفر شرکت کرده بودند تا روش انجام دادن اعمال حج را از ایشان فرا گیرند و اعمال را همراه ایشان به جا آورند. پس از برگزاری حج و در مسیر بازگشت به مدینه در روز هجدهم ماه ذیحجه، در محلی به نام غدیر خم آیه ۶۷ سوره مائده نازل شد.

     بعد از نزول این آیه، پیامبر اکرم (ص) دستور داد همه توقف کنند تا بازماندگان برسند و آنان که پیش رفته اند، برگردند. ظهر شده بود؛ ابتدا نماز را به جا آوردند و سپس، پیامبر در یک سخنرانی مهم و مفصّل با مردم سخن گفت و آنان را برای دریافت آن پیام بزرگ آماده کرد. در این جا از مردم پرسید:

ای مردم چه کسی به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؟

     گفتند: خدا و پیامبرش بر ما ولایت و سرپرستی دارند.

     سپس فرمود:

«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِیٌّ مَوُلاهُ»

هر کس که من ولیّ و سرپرست اویم، علی نیز ولی و سرپرست اوست.

     و این جمله را سه باز تکرار کرد.

     در پایان سخنرانی نیز از حاضران خواست که مطالب گفته شده را به غایبان برسانند. پس از آن، مردم برای عرض تبریک و شادباش به سوی امام آمدند و با وی بیعت کردند.

    (بعد از ماجرای غدیر) عمر بن خطاب جلوی علی ایستاد و گفت: بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یابنَ أبی طالِبٍ اَصبَحتَ مَولای وَ مَولا کُلِّ مُسلم؛ خوش به حالت، خوش به حالت ای علی بن ابی طالب، تو شدی مولای من و مولای کل مسلمانان(9).




1.شعراء/214

2.تاریخ طبری، ج2 ص62و63 و کنزالعمال، ج6 ص397 و تاریخ پیامبر اسلام از دکتر محمد آیتی

3.مائده/55

4.شصت و شش نفر از مفسران، مورخان و بزرگان اهل سنت، از جمله طبری، رازی، ثعلبی، قشیری، خوارزمی، ابن حجر و ابن کثیر این آیه را درباره حضرت علی (ع) دانسته اند.

5.کتاب های بزرگ همه مسلمانان، مانند صحیح مسلم، سنن ترمذی، صحیح بخاری، مسند احمد بن حنبل، سنن بیهقی، الدرّالمنثور سیوطی و اُسْدُالغبه ابن اثیر، آیه تطهیر را در حق همین پیج تن نقل کرده اند (غایة المرام، ص281).

6.کفایة الاثر، چاپ قدیم، ص8 و ینابیع المودة، ص494  ابات الهداة، ج3 ص123

7.این حدیث متواتر است و آن قدر از اهل سنت و شیعه نقل شده است که جای تردید ندارد.

8.ینابیع المودة، باب6 ص50

9.خطیب بغدادی در تاریخ بغداد ج8 ص248 مسند احمد ج1 ص118 و 331 مستدرک حاکم ج3 ص533 صحیح مسلم ج2 ص325 صحیح ترمذی ج2 ص298

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد